وضعیت ورزش همگانی
ورزش همگانی در بین کشور ها از سال 1900 میلادی تاکنون با انگیزه های متفاوتی از جمله: تامین سلامت جسمی و روانی، غنی سازی اوقات فراغت، گسترش روابط اجتماعی، دور شدن از زندگی ماشینی، بازگشت به طبیعت، افزایش کارآیی، زمینه سازی برای رشد ورزش قهرمانی و توصیه پزشکان مورد توجه قرار گرفته است،زندگی صنعتی امروز و مقتضیات آن از جمله بیتحرکی ناشی از ماشینی شدن بیش از حد زندگی، ورزش را به ویژه در شهرهای صنعتی و بزرگ اجتنابناپذیر کرده است. شهرنشینی و افزایش تمایل به زندگی در شهرها به ویژه در کشورهای در حال توسعه، ایجاد شرایط و توسعهی ورزش همگانی در شهرهای میلیونی را ضروری کرده است.
از طرفی زندگی در
دنیای امروز ابتکار عمل سریع را از انسان گرفته و او را دچار فقر حرکتی کرده است.
این فقر حرکتی مشکلات عدیدهی جسمی، روانی و اجتماعی را برای انسان شهری پدید
آورده است. ورزش به عنوان راه حل راهبردی و ورزش همگانی به عنوان وسیلهای ارزان
قیمت و فرحبخش میتواند این مشکلات را به نحو مطلوب حل کند.
امروزه ورزش و به
ویژه ورزشهای همگانی از آنجا که موجب افزایش امید به زندگی از طریق ارتقای سلامت
افراد جامعه میشود، یکی از شاخصهای توسعه انسانی در جوامع به شمار میرود.
همچنین با افزایش سلامت و نشاط جامعه سبب کاهش هزینههای درمانی و بهداشتی میشود
و بهرهوری نیروی کار جامعه را بالا برده و از این راه به توسعهی همهجانبهی آن
در جامعه کمک میکند. علاوه بر این ورزش همگانی در یک جامعه کارکردهای مطلوبی چون
افزایش همدلی، تقویت همبستگی، مشارکت اجتماعی و تحکیم روابط و پیوندهای اجتماعی،
کمک به فرایند جامعهپذیری افراد دارد.
کارکردهای
متنوع ورزش همگانی:
ورزش با کارکردهای متنوع خود میتواند
علاوه بر تضمین سلامت جسمی و روحی افراد جامعه در کسب مهارتهای اجتماعی، شکلگیری
هویت فردی، کاهش تضادها و تنشها، پر کردن اوقات فراغت و ... نقش انکارناپذیری
داشته باشد. از این رو توجه به ورزش شهروندی یا ورزش برای همه که هدف آن فراهم
آوردن امکان و فرصت ورزش کردن برای همهی افراد جامعه است، نقش محوری در استراتژی
کلان و برنامهریزیهای بخشهای مرتبط با تربیت بدنی و ورزش در دستگاههای مختلف
دارد. پایه و اساس هر گونه برامهریزی کارآمد در مدیریت استراتژیک شناخت محیط
پیرامونی و محیط داخلی سازمان است.
ورزش با
کارکردهای متنوع خود میتواند علاوه بر تضمین سلامت جسمی و روحی افراد جامعه در
کسب مهارتهای اجتماعی، شکلگیری هویت فردی، کاهش تضادها و تنشها، پر کردن اوقات
فراغت و ... نقش انکارناپذیری داشته باشد. در مقام تعریف، ورزش به عنوان نوعی بازی
سازمانیافته و هدفمند که در آن حرکتها برای تقویت قوای جسمانی، افزایش مهارت و
کسب روحیه اجرا میشود، اطلاق میشود. امروزه میزان نشاط، تحرک و شادابی شهروندان،
که نقش مؤثر در تولید و درآمد یک کشور دارد، عامل مهمی در سنجش توسعه یک کشور است.
گستردگی روزافزون جامعهی شهری و تمرکز بیشتر جمعیت در شهرها نیاز به تحرک بیشتر
برای سلامت و پیشگیری از بیماریها میطلبد. این نیاز در قالب ورزشهای شهروندی به
یکی از مقولهها و مؤلفههای مهم تبدل شده که گامهای مثبتی برای گسترش آن برداشته
شده است به گونهای که همهی شهروندان امکان استفاده از آن را داشته باشند. ورزش
شهروندی در واقع کوششی جهت ترویج ورزش بین همهی اقشار و آحاد جامعه بوده و دارای
اثرات بهداشتی، اجتماعی و فرهنگی است. در این میان برخی از دیگر کارشناسان، ورزش
شهروندی را ورزشی میدانند که در هر شرایط و به طور عمومی، قابل اجرا بوده و نیاز
به امکانات و تأسیسات تخصصی خاصی نداشته و برای سلامتی و گذران اوقات فراغت به
اجرا در میآید.
در کشور ما ورزش همگانی از سال 1358
تحت عنوان ورزش محلات، آغاز و در سال 1362 به صورت تشکل قانونی تحت عنوان جهاد
تربیت بدنی رسمیت یافت و رشد و گسترش آن به عنوان اولین وظیفه قانونی کلیه ارگان
های ورزشی جمهوری اسلامی ایران تعیین گردید؛ لیکن به علت گرایش مدیران تربیت بدنی
و رسانه های ورزشی به ورزش قهرمانی، اعمال تبعیض جنسیتی و سوءمدیریت تاکنون اقدام
جامعی در مورد وضعیت ورزش همگانی ایران انجام نگرفته است. پرداختن افراطگونه رسانهها به
ورزش حرفهای و قهرمانی و جذابیت این بعد از ورزش باعث شده تا سیاستگذار و مجری
از نیاز اساسی جامعه در این حوزه یعنی ورزش همگانی غافل شوند. در حالیکه از زمان
تصویب نخستین قانون در حوزه ورزش کشور، بیش از 90 سال میگذرد و اصل سوم قانون
اساسی جمهوری اسلامی ایران به «تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح» اشاره
دارد، اما طی این سالها نهتنها هیچ سازوکار حقوقی و اجرایی مشخصی برای تحقق این
موضوع پیشبینی نشده است، بلکه گاهی احکامی متعارض با این اصل اساسی تصویب و اجرا
شده است.
فقر و فقدان قوانین مدون و دارای ضمانت اجرای
مشخص در حوزه ورزش باعث شده تا عملاً ورزش همگانی به حال خود «رها» شود. خروجی این
امر، وضعیت نگرانکننده تندرستی و وضعیت عمومی مردم کشور است؛ بیش از 64 درصد
مردم ایران ورزش نمیکنند، میانگین مدت زمان افراد ورزشکرده از سال 1388 تا
1394، 15 دقیقه بود که در سال 1396 به 27 دقیقه افزایش یافت که نشان دهنده بی
تحرکی بخش عظیمی از جمعیت ایران است.
بر اساس مطالعات
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی سرانه موجود فضای ورزشی کشور به اندازه طول یک
«گام» است و بهازای هر چهار هزار نفر جمعیت، یک مکان ورزشی وجود دارد. علاوه بر
کمبود سرانه فضای ورزشی و گران بودن ورزش، احداث اماکن ورزشی خارج از محدوده و
حریم شهر و روستا با عنوان دسترسی نامناسب به فضاهای ورزشی، به افزایش نگرانی
دراینباره افزوده است. تغییر سبک زندگی مردم نیز وضعیتی نگرانکننده را نشان میدهد؛
مطابق آمار منتشره ازسوی بانک مرکزی، در سال 1396 حدود 49/4 درصد از خانوارهای
شهری از اتومبیل شخصی، 16 درصد از موتورسیکلت و تنها 13/1 درصد از دوچرخه (از نمره
16 به بالا) استفاده میکردند، این درحالی است که این نسبت (استفاده از دوچرخه) در
سال 1386حدود 20/4 درصد و در سال 1381 حدود 24/1 درصد بود.
این گزارش همچنین
تصریح می کند که دادههای مزبور نشان میدهند که استفاده از دوچرخه توسط خانوارهای
شهری ایرانی طی 15 سال اخیر به میزان 11 درصد کاهش یافته است و در مقابل استفاده
از اتومبیل شخصی افزایشی 30 درصدی داشته است. این تغییر سبک زندگی بهسوی کمتحرکی
و کاهش فعالیت جسمانی میتواند پیامدهای نامطلوب سلامتی، اقتصادی، اجتماعی برای کشور به همراه داشته باشد.
بسیاری از عوامل عدم توسعه ونهادینه نشدن این ورزش،به افراد جامعه مربوط نمیشود؛ بلکه عوامل سوقدهنده محیطی و موانع موجود باعث شده ، افراد با خیال آسوده ورزش همگانی را ازبین فعالیتهای اوقات فراغت انتخاب نکنند
حمایت مالی ضعیف از ورزش همگانی، بازاریابی و جذب تماشاچیان ورزش
همگانی، کیفیت پایین اماکن ورزشی، ضعف دانش افراد در مورد نحوه مشارکت، ضعف دانش
مردم در مورد فواید ورزش، مشکلات مالی مردم، سطح پایین رضایت شغلی، سطح پایین
رضایت از زندگی، سطح پایین تعهد شغلی و درآمد پایین مردم بخشی از عوامل بازدارنده
توسعه ورزش همگانی در ایران هستند.
دیگر عوامل بازدارنده در توسعه ورزش همگانی در کشور شامل؛ آگاهی
نداشتن در مورد نحوه فعالیت سازمان های مسئول، درگیری ذهنی افراد، تصویر کشور در
جهان، تحریم ها، مشکلات سیاسی، دخالت های سیاسی، انحصارگرایی در ورزش، دولتی بودن
ساختار ورزش، دولتی بودن رسانه، دولتی بودن بودجه، نبود زیرساخت های ورزشی، نبود
ثبات تشکیلاتی، نبود بازاریابی در ورزش همگانی، کیفیت پایین همایش های برگزارشده،
پیگیری نشدن حقوقی قوانین مصوب مجلس، ضعف در دانش مدیران و سنگین بودن هزینه های
برخی از ورزش های همگانی است.
حمایت اجتماعی کم از زنان،جلوگیری از دوچرخه سواری زنان و دختران،
کمبود نیروی انسانی، تغییر انگیزه افراد، سبک زندگی ناسالم، کیفیت زندگی در
سطح پایین، رضایت از زندگی در سطح پایین، اضطراب اندام، تصور ضعف بدنی، کمبود
وقت مردم، کمبودن اماکن و تجهیزات، شکاف دیجیتال، کارایی نداشتن ساعات درس ورزش،
کارایی نداشتن تربیت بدنی عمومی دانشجویان و حمایت کم مسئولان سازمان ها در مجموع
۴۱ عامل بازدارنده ای هستند که در توسعه ورزش همگانی در کشورنقش دارند.
با توجه به اینکه هدف ۳ سند ۲۰۳۰ یونسکو به تضمین زندگی توام با سلامت برای همه اشاره دارد و ورزش همگانی یکی از راه های رسیدن به این هدف است و با توجه به مشکلات و موانع ذکر شده در ایران چنین به نظر می آید که دستبابی به این هدف حداقل در زمینه ورزش شهروندی و سلامت جسمی و روانی در جامعه در آینده نزدیک و با چنین مدیریتی دور از دسترس خواهد بود.
Comments
Post a Comment